آموزش تفکر خلاق
رسول خدا (ص) فرمود : یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است و تنها کسانی به این مقام می رسند که خداوند آنان را به نور معرفت و توحید ویژگی داده باشد .»
نظام تربیتی اسلام بر تفکر صحیح استوار است و هدف آن است که تربیت شدگان این نظام اهل تفکر صحیح باشند و پیوسته بیندیشند ، چنان که نمونه ی اعلایی که همه ی جهت گیری های تربیتی باید به سوی او باشد _ پیامبر گرامی (ص) این گونه بود .
امان حسن مجتبی (ع) فرمود : « رسول خدا (ص) همواره تفکر می کرد .
بنا براین سیر تربیت باید به گونه ای باشد که انسان به تفکر صحیح راه یابد و اندیشیدن درست شاکله ی او شود تا زندگی حقیقی بر او رخ نماید ، زیرا نیرو های باطنی انسان و حیات حقیقی او با تفکر فعال می شود و با گشودن دریچه تفکر در های حکمت و راهیابی به حقیقت بر او گشوده می شود . از این رو در اسلام تفکر ، زندگی دل و حیات قلب معرفی شده است . چنان که امیر المومنین (ع) فرموده است :
« اندیشیدن ، زندگی دل بیناست . »
تفکر اساس حیات انسانی است . زیرا انسانیت انسان و ادراک او ازعالم و آدم و پروردگارعالمیان و اتصالی که با حق برقرار می کند به نحو ه تفکر است که استعدادهای پنهان آدمی از قوه به فعل در می آید و زمینه ی حرکت کمالی او فراهم می شود .
به بیان امام خمینی (ره)
« تفکر مفتاح ابواب معرف و کلیه خزاین کمالات و علوم است و مقدمه ی لازمه ی حتمیه ی سلوک انسان است .»
انسان جز با تفکر نمی تواند به درستی دریچه های معارف و حقایق را بر خود بگشاید و جز با تفکر نمی تواند سلوک نماید . علامه طباطبایی (ه) در این باره می نویسد :
« بی تردید زندگی انسان یک زندگی فکری است و جز با ادراک که فکر می نامیم قوام نمی یابد . »
از لوازم بنای زندگی بر فکر این است که هر چه صحیح تر و تمام تر باشد ، زندگی بهتر و محکم تر خواهد بود . بنا براین به هر سنت و آیینی پای بند باشیم و در هر راه رفته شده و یا ابتدایی که قدم بر داریم ، زندگی پا بر جا مربوط به فکر صحیح و قیم و مبتنی به آن است و به هر اندازه که فکر صحیح باشد و از آن بهره گرفته شود ، زندگی هم قوام و استقامت خواهد داشت .
قرآن کریم که کتاب تربیت انسان است ، مردمان را به تفکر می خواند و از پیروی کورکورانه و بدون تفکر پرهیز می دهد و درستی و سلامت و قوام زندگی را نتیجه ی تفکر صحیح معرفی می کند :
« فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولوالالباب »
« پس بندگان مرا مژده ده ، آنان که سخنان را می شنوند و بهترین آن را پیروی می کنند ، اینانند کسانی که خداوند راهشان نموده است . و ایشانند خردمندان . »
امام صادق (ع) اولوالالباب ( خردمندان ) را اهل تفکر معرفی کرده است .
پس چون انسان یک موجود متفکر است ، یعنی با اندیشه کار می کند و با اندیشه زندگی می کند و اگر سود و زیانی می بیند از راه افکار و اندیشه اش بهرمند یا متضرر می شود ، لذا وحی آسمانی که برای هدایت انسان آمد ، می کوشد که از راه فکر ، منافع مادی و معنوی او را به او تفهیم کند و هم چنین امور زیان بار به حال وی را هم برای او تشریح کند ، تا هر چه در سعادت او نقش دارد ، از راه فکر به او بفهماند و از راه دل در او شوقی ایجاد کند که با فکر بفهمد و با دل به آن گرایش پیدا کند و هر چه به حال او زیانبار است از راه فکر توجیه اش کند که به زیان آن امر پی ببرد و از راه دل هم منزجر باشد . چون مهم ترین هدف نزول وحی الهی تربیت انسان است و تربیت انسان هم جز از راه فکر میسر نیست . زیرا انسان مانند درختی نیست که با آب و هوا تغذیه شود . مانند حیوان نیست که با مرتع و دامگاه رشد کند ، بلکه موجودی است اندیشمند ، تا فکرش تأمین نشود ، نمی توان او را هدایت کرد ...
مجاری تفکر
در نظام تربیتی اسلام انسان ها به تفکر در باره ی « خداشناسی » ، « انسان شناسی » ، « جهان شناسی » ، « تاریخ شناسی » و ... دعوت می شوند . تا از راه زندگی این جهانی و زندگی آن جهانی شان اصلاح گردد و سیر از ظلمات به سوی نور و اتصاف به اسمای حسنی و صفات علیای الهی برایشان میسر شود .
تفکر صحیح در عظمت خداوند آدمی را به مشیت الهی و اطاعت خدا وا می دارد ؛ و اندیشیدن در وضع دنیا و فنای آن و لذت های ناپایدارش، انسان را به پارسایی می کشاند و تفکر در سر انجام صالحان و نیکان ، انسان را به پیروی از آنان وا می دارد ؛ و اندیشه در سر انجام تباهکاران و بد کرداران موجب پرهیز کردن از کردار و رفتار ایشان می شود .
اندیشیدن در عیب های نفس و آفات آن ، آدمی را به اصلاح خود بر می انگیزد ، و تفکر در اسرار عبادات و هدف های آن سبب می شود که در راه به جا آوردن درست و کامل آن ها تلاش نماید و فکر کردن در درجات والای آخرت ، انسان را به تحصیل آن ها وا می دارد ، و اندیشیدن در احکام و مسایل شرعی آدمی را به عمل کردن بدان ها می خواند ، و تفکر در اخلاق نیکو و خوی های پسندیده انسان را به کسب آن تشویق می کند و اندیشه در اخلاق زشت و خوی های نا پسند ، انسان را به پرهیز از آن ها می خواند و ... خلاصه آن که هیچ چیز چون تفکر راه سعادت این جهانی و آن جهانی را بر انسان نمی گشاید .
تفکر خلاق
تفکر به عنوان وجه تمایز انسان با سایر موجودات است که گیلفورد به دو نوع تفکر در انسان اشاره می کند و آن ها را تفکر هم گرا و تفکر واگرا می نامد .
1- تفکر نقاد .( هم گرا »
2- تفکر خلاق . ( واگرا )
تفکر هم گرا یا تفکر نقاد همان تفکر منطقی و استدلالی است که همواره در پی یافتن یک جواب صحیح می باشد . این تفکر در آزمون های هوش می تواند موثر واقع شود . اما تفکر واگرا یا تفکر خلاق آن نوع از تفکر است که جواب ها و ایده های متعددی را برای یک سوال ارائه می کند . به همین دلیل می تواند منجر به خلاقیت گردد.
گیلفورد تفکر واگرا یا به عبارتی تفکر خلاق را شامل سه مهارت زیر می داند :
1- روانی ( سیالی ) : توانایی ذهن در تولید ایده های فراوان در مورد یک موضوع .
2- انعطاف پذیری : قابلیت تفسیر برای فکر کردن از یک بعد موضوع به ابعاد دیگر آن و در نتیجه ایده های گوناگون و متنوع .
3- ابتکار : قابلیت ذهن در نو آوری و ابداع یک ایده یا محصول نو و منحصر به فرد .
بر اساس نظریه ی گیلفورد ، با ارائه ی فعالیت های واگرا و تمرینات و روش های ویژه به دانش آموزان می توان سه مهارت فوق را که از بارزترین ویژگی های تفکر خلاق می باشد ، در آنان پرورش داد .
قدرت تفکر خلاق ، قدرت دست کاری در ذهن و پدیده هاست ، قدرت کشف و تولید ابزار و اندیشه های جدید است ، که همه ی این ها به نوعی خلاقیت است .
همه ی انسان ها کم و بیش خلاق اند و این توانایی هم چون انواع هوش با درجات متفاوت درهمه ی افراد وجود دارد . مهم آن است که بتوان آن را شکوفا نمود ، توسعه داده و در خدمت گرفت .
تفکر خلاق می تواند بهترین سلاح مبارزه با مشکل نیز قلمداد شود . افرادی که تفکر خلاق را در خود شکوفا نکرده اند تا به کوچکترین مشکلی می رسند می گویند « آه » باز یک مشکل ! در صورتی که انسان های خلاق این نگرش منفی را تسلیم شدن قبل ازجنگ می پندارند ، زیرا معتقدند مشکل نه تنها مزاحمت نیست بلکه مبارزه ای برای کشف راه حل است .
د رداستان « پولیانا » می خوانیم او دختر کوچکی بود که در روز تولدش منتظر بود عروسکی را از فرستاده ای دریافت کند . زنگ درب به صدا در آمد و پیکی جعبه ای را به او تحویل داد ، در پوست خود نمی گنجید ، درب آن را با شوق گشود و از دیدن چوب دستی درجعبه متحیر شد ، مدتی در بین همه ی اعضای خانواده سکوت سنگینی حاکم شد ، نا گاه پدر سکوت را شکست و به دختر نزدیک شد و به او یاد داد که ، حال ببینیم در این اتفاق چه چیزی می توان یافت که از آن خوشحال شویم .
پس از مدتی فکر کردن پولیانا با صدای بلند گفت : « آهان » یافتم ، می گذارم کنار اتاقم و با نگاه کردن به آن خوشحال می شوم که من نیازی به آن ندارم و خدا را شکر می کنم .
تفکر خلاق می تواند به فرد بیاموزاند که حتی وقتی انسان با حادثه ای ناگوار برخورد کرد ، چگونه احساس بد و منفی خود را به احساس خوب و مثبت تبدیل کند .
تعریف تفکر خلاق
مهارتی است که شخص از تلفیق مهارت های حل مسأله و تصمیم گیری از افکار یا روایط نو برخوردار شده و قدرت کشف و انتخاب راه حل های جدید را پیدا می کند .
تفکر خلاق با تفکر واگرا رابطه ی مستقیم دارد .
افراد با تفکر واگرا سعی می کنند پدیده ها و امور و افکار را آن چنان که هستند به راحتی نپذیرند ، بلکه نگاه متفاوت تری داشته باشند و از قالب های فکری هم سان دور شوند ، به عبارتی پدیده ها را با چشم و منظر دیگری نگاه کنند .
مراحل تفکر خلاق
1- آمادگی
در این مرحله افراد به امور و پدیده های مختلف زندگی دقت و توجه بیشتری پیدا می کنند . 2- مطالعه
دراین مرحله فرد با بررسی و مطالعه بیشتر روابط بین پدیده ها را بهتر درک می کند .
3- تغییر
در این مرحله شخص به نوع روابط بین پدیده ها که ذهن او را به خود مشغول کرده اند پی برده و با طرح سوال های مختلف در ذهن به نقد و بررسی آن می پردازد .
4- پختگی
در این مرحله شخص با گذر از مراحل قبل به درک و شناخت عمیق تری از روابط بین پدیده ها می رسد و گویی پدیده ها جزیی از وجودش شده است .
5- اشراف
دراین مرحله شخص به پاسخ های ناگهانی دست پیدا می کند . معمولاً با کلماتی نظیر« آهان » ، « یافتم » و ... متجلی می شود .
6- وارسی
در این مرحله فرد به بررسی بهترین ایده ای که در مراحل قبلی به آن رسیده است می پردازد تا صحت و سقم و درستی آن را مشخص کند .
7- اجرا
در این مرحله فرد ، افکار یا پدیده هایی که مورد تأیید واقع شده اند را به مرحله ی اجرا می گذارد .
فرایند خلاق تفکر خلاق یکی از راه های خلق ایده هایی است که می تواند به شکلی ، در جهان خارج به کار گرفته شوند . این امر اغلب مستلزم مسئله گشایی یا به کار گیری جنبه های خاص هوش مانند ریاضی ، میان فردی و زبانی است . د رایجاد و تشویق خلاقیت ، فرایند مهم تر از راه حل یا محصول نهایی است . نتایج حاصل ممکن است چیزهای کوتاه مدتی باشند اما آموزش در طی فرایند می تواند ارزش مادام العمر داشته باشد .
چون خلاقیت یک روش تفکر است و روش های تفکر نگرش ها را به وجود می آورند پس خلاقیت ، فرایند به وجود آمدن نگرش ها است . نگرش در کنار کاربردهای این فرایند می توانند محرک ایده های خلاق بی شماری در طی حیات کودک باشند . در جریان کارکرد فرایند خلاقیت ، گام های مختلفی شناسایی شده است که می توان آن ها را در پنج مرحله ی زیر خلاصه نمود :
1- تحریک
2- اکتشاف
3- برنامه ریزی
4- فعالیت
5- بازنگری
این مرحله ها ممکن است هم دیگر را پوشش داده و یکی نسبت به دیگری احاطه داشته باشد . کودک می تواند د رهر مرحله ای به فرایند داخل یا از آن خارج شود . کودک ممکن است از حد محرک اصلی فراتر نرود یا در مرحله ی اکتشاف متوقف شود ( مانند خیلی از بازی های خلاق ) یا در برنامه ریزی به بن بست برسد و هرگز یک طرح خلاق اجرا نکند . بعضی کودکان ممکن است کارهای خلاقی انجام دهند اما هرگز کارهای خلاق خودشان را بازنگری یا ارزشیابی نکنند ( غالباً دیگران این کار را انجام می دهند .
مرحله ی اول : تحریک
تفکر خلاق در خلاء صورت نمی گیرد ، بلکه نیاز به بعضی محرک ها دارد ؛ به عبارت دیگر به موضوعاتی که مفاد و محتوای تفکر خلاق را تشکیل می دهند محتاج است . اگر بخواهیم رشدی صورت بگیرد نیاز به زمین حاصل خیزی خواهیم داشت . گاهی این رشد می تواند ناگهانی و غیر مترقبه باشد مانند رشد نهفته ی ایده ای که انسان برای زمان زیادی در ذهن نگه داشته است یا فکری که از ضمیر نیمه هوشیار ذهن آورده می شود .
متناقض نمایی خلاقیت در این نکته نهفته است که برای این که به شکلی خلاق بیندیشیم باید تفکر و اندیشه ی دیگران ما را تحریک کند . درون هر کودکی انگیزه برای خلق کردن وجود دارد که آماده ی بیدار شدن است . این میل و انگیزه خود از گرایش به کنجکاوی ، شگفتی و پرسش ناشی می شود . همان طور که ردیارکیپلینگ نوشت :
« شش انسان، درست کاری را که در خدمت من هستند ، همواره نگاه خواهم داشت (هرچه را می دانم آنان به من یاد داده اند ) نام آنان«چه » و « چرا » و « چه موقع » و چه گونه » و « کجا » و « چه کسی » است . »
مرحله ی دوم : اکتشاف
گفته شده است که خلاقیت عبارت است از سازماندهی دوباره ی آن چه که می دانیم ، به منظور شناخت آن چه نمی دانیم . استعداد خلاقیت بسیاری از کودکان آن گونه که مورد نظر است ظهور نکرده ، آشکار نمی شود ؛ چرا که اولین ایده یا را ه حلی که به نظرشان برسد آنان را به طور شدیدی تحت تأثیر قرار می دهد . این در حالی است که نخستین ایده ها ممکن است بسیار عادی و پیش پا افتاده باشند . می توان به کودکان کمک کرد تا از ایده های اولیه شان جلو تر رفته و قبل از گرفتن هر تصمیمی را ه حل های دیگر را هم بررسی کنند . اگر کودکان باید خلاقانه فکر کنند ، نیاز به توانایی تحقیق بیش تر و بازنگری چیزهایی خواهند داشت که به طور عادی آن ها را مسلم فرض می کنند .
اصول یا تکنیک های خاصی وجود دارند که می توانند برای بالا بردن کیفیت گسترده ی ایده های گرد آوری شده به کار گرفته شوند . همان طور که برونر می گوید : « نحوه ی حرکت ، ادراک و تفکر ما به تنظیم غریزی سیستم عصبی وابسته نیست بلکه ، وابسته به یک سلسله فنون و روش هاست .»
این روش ها عبارتند از :
· تفکر واگرا : نوعی تفکر است که پاسخ های بسیار متفاوتی را به وجود می آورد و مانند تفکر هم گرا محدود و در صدد یافتن یک پاسخ مطلق یا صحیح نیست .
· به تأخیر انداختن قضاوت : اصل « حالا فکر کن ، در آینده قضاوت کن » ، اضطراب مربوط به ضرورت محق بودن را از میان می برد و ایجاد این تصور که قضاوت کردن مانع آزادی عمل می شود جلوگیری می کند . این اصل وقتی کودکان به تنهایی کار می کنند ، در مورد ایده ای فکر می کنند ، یا با گروه هم فکری می کنند ، مفید واقع می شود .
· گسترش تلاش ها : ( فراهم آوردن فرصت تبدیل کمیت به کیفیت ) کودکان برای این که به گسترش تلاش ها ی خود بپردازند نیاز به حمایت ، توجه ، مورد پرسش قرار گرفتن و ایجاد انگیزه از سوی بزرگ سالان دارند .
· زمان دادن : کودکان ممکن است نیاز به دقیقه ها ، ساعت ها یا روزها داشته باشند تا راه حل یک مسئله را در ذهن خود پرورش دهند ؛ آن ها می توانند تکنیک مفیدی را برای هر فعالیت مسئله گشایی بیاموزند ، برای مدتی این تکنیک را رها کنند و دوباره به آن مراجعه نمایند .
· تشویق به بازی : برای این که متوجه شوید که یک ایده تا کجا می تواند گسترش یابد ، بازی کردن با آن ایده را تشویق کنید ، آن را سبک و سنگین کنید ، در موقعیت های جدید از آن استفاده کنید ، چیزهایی به آن اضافه کنید ، آن را بیان کنید ، با اشیاء آن را بازنمایی کنید ، آن را اجرا کنید و در نهایت آن را درعمل آزمایش کنید .
مرحله سوم : برنامه ریزی
وقتی تفاوت بین نوآوران و متخصصان را در هر رشته ی خلاق تجزیه و تحلیل می کنیم ، یک عامل به صورت مشخص نمایان است . متخصص ها تمایل دارند زمان بیشتری را صرف برنامه ریزی کنند . این مرحله به طور معمول در بر گیرنده ی سه بخش است که اغلب با هم تداخل می کنند .
1. تعریف مسئله یا مشکل : هدف تفکر چیست ؟ ما برای دست یابی به چه چیزی تلاش می کنیم ؟ کودکان اغلب به بن بست می رسند ، از مسیر اصلی منحرف می شوند یا گیج می شوند به این علت که مسئله یا مشکل برای آن ها مشخص نیست . توضیح خواستن از کودکان درمورد کاری که در حال انجام آن هستند ، اغلب باعث کمک به آن ها برای توضیح دادن ایده هایشان می شود یا نقاط ابهام را برای خود آن ها مشخص می کند .
2. گرد آوری اطلاعات : اطلاعات و مشاهدات به تفکر کمک می کنند . « ما می توانیم بدون اندیشیدن هم اطلاعاتی داشته باشیم اما بدون داشتن اطلاعات نمی توانیم بیندیشیم . » ( جان دیویی ) کودک هر چه اطلاعات و برداشت های حسی بیشتری را در اختیار داشته باشد می تواند به شکل پیچیده تری به طراحی ایده های خود بپردازد . کمک بزرگ سالان اغلب درجمع آوری اطلاعات که مواد خام فکری هستند مورد نیاز خواهد بود و این اطلاعات جدید معمولاً ماهیت مسئله را تغییر می دهند یا راه های جدیدی را برای پژوهش و تحقیق می گشاید .
3. آشکار کردن تفکر : بعضی از کودکان فقط منتظر می مانند تا سکه ای بر روی زمین بیفتد ، جوابی به ذهن خطور کند و بر حسب اتفاق توضیحی پیدا شود . آن ها در ک نمی کنند که تفکر فرایندی فعال و همه ی تلاش ها ی سازنده ، از آشپزی گرفته تا نگه دار ی از اتومبیل ، مستلزم برنامه ریزی است . به چنین کودکانی می توان کمک کرد تا از طریق بیان کردن افکار خود ، استفاده از تصاویر ، نقاشی کردن یا نوشتن ، از فرایند تفکر خود آگاه شوند . تفکر می تواند از طریق ثبت و در میان گذاشته شدن با دیگران پیشرفت کند
مرحله چهارم : فعالیت
فرایند خلاق با یک ایده یا مجموعه ای از ایده ها آغاز می شود . فرایند خلاق دست کاری کردن ایده های ارزشمندی است که فرد در زندگی خود دارد . ما باید به کودکان فرصت دهیم تا افکار خلاق خودشان را در عمل انجام دهند .
مرحله پنجم : باز نگری
بعد از این که ایده ای تحقق پیدا کرد ، مسئله ای حل شد یا تحقیقی به نتیجه رسید چه باید کرد ؟ اغلب از این که به هدفی برسیم یا کاری انجام دهیم چالش های جدیدی فرایند خلاق را دوباره فعال می کنند . با وجود این باید زمانی را برای بررسی و ارزیابی در نظر بگیریم و سوالاتی را در ذهن خود ایجاد کنیم . ما چه کار کرده ایم ؟ چه قدر این کار موفقیت آمیز بوده است ؟ چه گونه می توان آن را بهبود بخشید ؟ آیا به اهداف خود رسیده ایم ؟ ما چه چیزی یاد گرفته ایم ؟ حتی کودکان بسیار کم سن هم می توانند تحت تعلیم قرار بگیرند تا از قوای تشخیص و تخیل خود برای ارزیابی ایده هاشان استفاده کنند .
تمام احساسات ، باور ها و دانسته های ما بر اساس تفکرات درونی ما شکل میگیرد ،هردو ضمیر هشیار ونیمه هشیار .کنترل دردست ماست چه بدانیم چه ندانیم ما می توانیم مثبت باشیم یا منفی ،مشتاق یا گرفته تا ثیر گذار یا تا ثیر پذ یر .بزرگترین تفا وت بین افراد گرایش ونوع نگرش آنها ست .برای برخی ، یا دگیری لذت بخش وجذاب است ،برای دیگران ،سخت وکسل کننده برای بسیاری ،یادگیری فقط خوب است چیزی است که برای انجام کار به آن نیاز است .بلند پرواز باشید وتمام تلاش خود را بکار گیرد .نگرش های اکنون ما عادت هایی هستند که از واکنش ها ی ،والدین ،دوستان ،جا معه وخویشتن گرفته شده اند وتصورما از خود وجهان را شکل می دهند.این نگرش ها با گفتگوی درونی (ضمیر هوشیار ونیمه هشیار ) که ما دائما با خود داریم ادامه می یا بد .اولین قدم در تغیر نگرش ها یمان ،تغیر گفتگوهای درونی ماست .
برای مثبت اندیشی باید این سه مورد را مد نظر داشت :الزام کنترل ومبا رزه طلبی
1-الزام :
در خود یک تعهد مثبت نسبت به یادگیری ،کار،خانواده ،دوستان ،طبیعت وعوامل ارزشمند دیگر ایجاد کنید .خود ودیگران را تحسین کنید .رویای موفقیت را ببینیدومشتاق باشید .
2- کنترل:
ذهن خود را برچیزرهای مهم متمرکز کنید. برای چیزها یی که فکر می کنید وکارهایی که انجا م می دهید هد ف تنظم کنیدو اولویت بندی نما ید . پردا ختن به اعما لتان را تصویر سازی کنید .یک استراتژی برای رویا رویی با مسا ئل ایجاد نما یید .آرامش خود را حفظ کرده واز موفقیت لذت ببرید با خودتان صادق باشید .
3-مبارزه طلبی :
با جرات باشید .هر روز تغییر وپیشرفت کنید .نهایت تلاش خود را انجام دهید .وبه گذشته نگاه نکنید .به یادگیری وتغییر به عنوان فرصت های مناسب نگاه کنید .چیزهای جدید را امتحان وانتخاب های مختلف را بررسی کنید .با افراد جدید ملاقات کنید .سوالات زیادی بپرسید .پیگیر سلامت روحی وجسمی خود باشید .مطا لعات نشان می دهد افراد دارای این منش ها ،برند گان شرایط خوب ونجات یافتگان شرایط سخت هستند .تحقیقات نشان می دهد :
(افرادی که آگاهانه گفتگوهای درونی وفرضیات خود رااصلاح کرده اند ،پیشرفت تقریبا سریعی را در کا رها یشان داشته اند،انژی آنها افزایش می یابد واوضاع بر ایشان بهتر به نظر می رسد).
الزام ،کنترل ومبارزه طلبی ،در ساختن احترام به خود وافزایش تفکر مثبت کمک می کند .دراینجا چند پیشنهاد دیگر آورده شده است:
1-در هر گروه و رده ای به دنبال افراد مثبت برای همدم شدن وپیوستن باشید .
2-در هر سخنرانی وخطا به ای به دنبال یک ایده جالب وجدیدتر باشید .
3-درهر فصلی از کتاب یک مفهوم جدیدتر که برایتان مهم است پیدا کنید .
4-به هر دوستی ،یک ایده جدید راکه بتا زگی آموخته اید ،توضح دهید
5-از هر معلمی ،سوال بپرسید .
6-فهرستی از اهداف تفکرات مثبت وکارها همراه خود داشته باشید .
7-به یاد داشته باشید انچه که فکر می کنید هستید ،انچه که می خواهید احساس می کنید.
12روش برای ایجاد خلاقیت وایده های بزرگ درذهن
خلاقیت باعث بروز افکار بزرگ در انسان میشود. اما معمولا سـخت ترین مرحله نــقطه شروع است. افکار بزرگ ما را به سمت پیشرفت راهنمایی کرده و فردایی روشن را برایمــان به ارمغان می آورند. با به کارگیری اصولی که دراین قسمت برای شما شرح می دهیم می تـوانـیـد یـک تـجارت بزرگ و بی نقص راه اندازید.
ما متاسفانه ذهن خود را به انجام این امور عادت نداده ایم. این امر سبب میشود تـا توانایی خـود را بـرای دامـن دادن بـه تـصورات و تخیلات از دست داده و در نـتـیـجه قـدرت تـخـیـل خـود را به کار نگیریم. به همین دلیل فرصتهای بی شماری را به آسانی از دست می دهیم.
ایـده های بـزرگ از مـحـلی فـــرای باورهای شخصی نشات می گـیـرند. بـاید بـه دوردسـت هــا بنگرید و افکار متفاوت را آزمایش کنید تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کنید.
عده ای بـــا به کار نگرفتن ذهن خود آنرا به طرز وحشتناکی بی حس و کرخت می کنند، چنین رفتاری باعث می شود درخت افکار شما هیچ گاه به بار ننشیند.
۱) زیاد مطالعه کنید
ذهن شما همانند بدنتان برای اینکه رشد پیدا کرده و پرورش یابد نیازمند تمرین و تحرک است، و چه تمرینی بهتر از کتاب خواندن. سعی کنید با افکار و عقاید انسان های موفق در طول تاریخ آشنا شوید. شرح حال و تاریخچه زندگی هر یک از آنها را مرور کنید و از آن درس بگیرید. با مطالعه این کتب می توان حدس زد که چگونه این افراد بزرگ ذهن خود را برای رسیدن به بهترین ها پرورش داده بودند. همچنین می توانید مجلاتی نظیر تجارت و یا اقتصاد روز را نیز مطالعه کنید. با آگاهی از نظرات دیگران پیرامون مسایل مختلف شما سطحی نگری را کنار می گذارید و با یک دید عمقی به موضوعات مختلف می نگرید.
۲) فرصت هایی را که در آن ذهن شما خلاق است از دست ندهید
شاید بروز بسیاری از مسائل را به شانس واگذار می کنید. تصور شما نادرست است. شاید بعضی مواقع حس می کنید که مغزتان اصلا کار نمی کند و هیچ عکس العملی از خود نشان نمی دهد. اما مواقعی هم وجود دارد که ذهنتان به قدری فعال است که می خواهید انیشتن را به رقابت دعوت کنید. تنها مشکل موجود این است که این زمان طلایی مواقعی که شما به آن نیاز دارید، ظاهر نمیشود. زمانی که ذهن در حال فوران است تا آنجا که می توانید به افکار خود پر و بال دهید. اجازه دهید افکارتان مثل آب آتش نشانی به بالاترین نقطه صعود کنند. هنگامی که برای پرواز کردن به ذهن خود فضا می دهید، او شما را به دوردست ها خواهد برد و نتایج شگفت انگیزی را بدست خواهد داد.
۳) یک دفترچه یادداشت به همراه داشته باشید
هنگامیکه افکار بی نظیر به ذهن شما خطور می کنند از ذخیره کردن آنها اطمینان خاطر حاصل کنید. در این امر به یادداشت های ذهنی اکتفا نکنید زیرا ممکن است به دست فراموشی سپرده شوند. سعی کنید همیشه یک دفترچه یادداشت و یا یک ضبط صوت به همراه داشته باشید به ویژه در کنار تخت خواب خود برای مواقعی که افکار طلایی در حدود ساعت ۲ نیمه شب به ذهن شما خطور می کنند. هنگامیکه افکارتان در جایی ثبت شوند، شما به راحتی می توانید به آنها دسترسی پیدا کنید و آنها را به سرعت به کار ببندید. افکار بزرگ نیز مانند میوه ها فقط تا زمانی که تازه و شاداب باشند قابل استفاده هستند.
۴) از افکار دیگران بهره بجویید
بهره جستن از افکار و عقاید دیگران نیز به نوبه خود روش مناسبی برای گسترش ایده های شخصی شماست. افراد مختلف دارای نقطه نظرات و چشم اندازهای متفاوتی هستند. توانایی های آنها مختلف است و سوابق و پیشینه های متفاوتی دارند. کارکرد ذهن افراد منحصر به فرد است. با مطرح شدن یک بحث در میان جمع ، آنقدر پیشنهادهای مختلف شنیده می شود که نیمی از آنها هرگز به ذهن شما نمی رسیدند. به این طریق شما میتوانید با کوله باری سرشار از افکار متفاوت در جاده تصمیم گیری گام بردارید.
نسبت به نظر هیچ کس بی توجهی نکنید . شاید در نگاه اول احمقانه به نظر برسند اما شاید مانند صدف هایی باشند که در خود گوهرهای گرانقیمتی را جای داده اند. درست نیست که در مورد نظر دیگران به قضاوت بنشینیم سعی کنید به جای قضاوتهای بیهوده آن ها را سبک سنگین کرده و در امور روزمره خود به کار بندید.
۵) تغییراتی در محیط اطراف خود ایجاد کنید
گاهی اوقات تنها چیزی که باعث می شود ذهن خسته شما را دوباره به کار اندازد تغییر وضع ظاهری محیط اطرافتان است. اگر چشم انداز پیرامون شما تغییر کند، ذهن شما نیز به صورت ناخود آگاه به سمت یک دیدگاه جدید تغییر جهت می دهد. اگر تمام مدت در پشت میز خود بنشینید ذهن خود را در آن شرایط محدود می کنید و هیچ فضایی برای برانگیختگی او باقی نمی گذارید.
بنابر این میتوانید پیاده روی کنید، به باشگاه ورزشی بروید، کنار آب رود بنشینید و در کل به یک مکان جدید قدم بگذارید تا ذهن شما نیز بتواند آزادانه به تمرین و تقلا بپردازد.
۶) بر روی شکاف میان دو نسل خط بطلان بکشید
ذهن کودکان تروتازه و شاداب است. آنها جسور هستند و احساساتشان از طریق فشار های اجتماعی سرکوب نشده است. به جهان با شگفتی می نگرند و مانند بزرگترها پاکی و معصومیت خود را از دست نداده اند. با کودکان پیرامون مسائل مختلف صحبت کنید تا با نقطه نظر ساده و بی آلایش آنها آشنا شوید. اگر می خواهید مشکلی را حل کنید نظر آنها را نیز جویا شوید. عقاید آنها شما را به تعجب وا می دارند. آنها قصد تاثیرگذاری در دیگران را ندارند و همه چیز را تنها با اتکا بر پاکی و صداقت بیان می کنند.
از سوی دیگر با افراد سالخورده و مسن نیز مشورت کنید. آنها مدت ها پیش با تمام این مشکلات مواجه شده اند و با آن دست و پنجه نرم کرده اند. تجربیاتشان آنقدر سودمند و با ارزش است که هیچ قیمتی را نمی توان بر روی آن گذاشت. پس آنها را دست کم نگیرید، با دیدگاههایشان نسبت به زندگی آشنا شوید و از آنها درس بگیرید. قطعا شما را به سوی جهت مناسب هدایت می کنند و از مشکلات در امان خواهید بود.
۷) به رفیق شفیق خود مراجعه کنید
همه ما دوستی داریم که به نظر میرسد توانایی پاسخ به تمام مسائل و مشکلات ما را دارد. چرا تنها در مورد مشکلات شخصی از او کمک می خواهید؟ بد نیست گاهی در مورد مسائل مهمتر نیز از او یاری بجویید.
۸) به توانایی های خود اتکا کنید
قواعد و اصول کلی را برای یک لحظه هم که شده فراموش کنید. این رهنمون ها در جای خود مفید هستند اما ممکن است مانند یک چشمبند عمل کرده و قدرت داشتن دید وسیع را از شما بگیرند و اجازه دیدن چشم اندازهای متفاوت را به شما ندهند. هرزگاهی خود را از قید و بند قوانین آزاد کنید. شما می توانید بدون توجه به کارآیی روش های گذشته به آسانی و بدون بروز هیچ شک و تردیدی در راه مورد نظر خود گام بردارید. کمی جسارت به خرج دهید و سیستمهای فعلی را زیر سوال برید.
۹) در حیطه کاری خود به فعالیت بپردازید
خیلی خوب است که به ذهن خود اجازه دهید آزادانه به گردش بپردازد. اما این گردش باید در حیطه دانش شما انجام پذیرد. اگر یک طراح هستید لازم نیست راه حلی برای مشکلات اقتصادی پیدا کنید. افکار شما تنها در رشته ای که مهارت دارید خوب کار می کنند و در سایر رشته ها نتیجه ای مصیبت بار را به دنبال خواهند داشت. اگر نیاز به ورود به قلمرو دیگری را دارید بهتر است قبل از هر کار با یک متخصص مشورت کنید و اجازه انجام کلیه امور را به دست او بسپارید تا با استفاده از دانش و تخصص ود عمل کند.
۱۰) به ذهن خود آزادی عمل دهید
آیا با تمرین های رایج نویسندگان آشنایی دارید؟ آنها برای مبارزه با محدودیت ها یک روش بسیار جالب را برگزیده اند. فقط کافی است قلم را بر روی کاغذ گذاشته و هر آنچه که در ذهنتان است را بر روی کاغذ بیاورید. میتوانید از مشکلات شروع کنید و به دنبال هیچ گونه ارتباطی در دست نوشته های خود نباشید. مهم نیست که تا چه حد عبث و نا معقول به نظر می رسند. بعدا می توانید مثل یک جدول تناوبی آنها را سازماندهی کنید، در آخر نیز امکان دارد به چیزی دست پیدا کنید که بیهوده و بی ربط باشد اما چیزی که در این مبحث حائز اهمیت است این است که شما به ذهن خود اجازه غرق شدن در مسائل مختلف را داده اید و این خود یک امتیاز محسوب می شود. هیچ کس نمی داند شاید به نتیجه ای برسید که سال ها منتظر آن بوده اید.
۱۱) ایده های گذشته را از نو بسازید
افکار شما مثل کامپیوتر هستند. هر چند وقت یک بار نیاز است که سخت افزار آن را ارتقا دهید. ایده های بزرگ گذشته را پیش روی خود بگذارید و بر روی آن ها عملیات نوسازی انجام دهید. آن ها را اصلاح کنید و برای بهبودی آن ها تلاش کنید. ضمائم لازم را نیز برای تقویت هر چه بیشتر به آنها بیفزایید. این کارها را می توان با نوشتن عقاید اولیه خود بر روی کاغذ و نظم دادن به آشفتگی ذهنتان انجام دهید. عالی به نظر میرسد پس منتظر چه هستید؟ بهتر است در انجام آن تعجیل کنید.
۱۲) از الهه وجودتان یاری بخواهید
آیا یک شی، آهنگ، مکان و یا یک شخص خاص وجود دارد که حضور و یا تجسم او برای شما خوشایند بوده و به ذهنتان نیرویی همچون قدرت موتور جت می دهد. از هیچ تلاشی برای رسیدن به آن مضایقه نکنید. تنها یک چنین چیزهایی هستند که شما را به سمت ابتکارات بدیع رهنمون می سازند. از وجود آن بهره بجویید و اجازه دهید تا انوار طلایی آن به درونتان نفوذ کند و ذهن شما را در بر گیرد.
● یک ایده بزرگ از چه ویژگی هایی برخوردار است
شرکت ها و کمپانی های بزرگ به ویژه آن دسته که بر روی مسائلی نظیر طراحی و تبلیغات کار می کنند، سرمایه گذاری های عظیمی
بنابراین خیال بافی و رویا پردازی کنید تا ذهـن شما به نظریه پردازی عادت کند و از قلمرو سادگی بیرون آید. قدری افسار گسـیـخـــته باشید تا پندار شما به بلندی ها پرواز کرده و اوج گیرد.
صرف می کنند تا به کارکنان خود آموزش دهند که چگونه میتوانند ذهن خود را آزاد کنند تا سرچشمه ایده های بزرگ باشند. خیلی از آنها از کارمندان درخواست ارائه لیست هفتگی ایده ها را میکنند. در چنین محیطی چیزی به عنوان فکر بد وجود ندارد فقط بعضی ایده ها خام هستند.